معنای عشق

the meaning of love

معنای عشق

the meaning of love

سخن عشق

                                     

 

 

   

ایمان زاییده ای ایدوئولوژی ارزش دارد ، نه ایمان ارثی یا تقلیدی . 

 

عشق می تواند جانشین همه نداشتن ها شود . 

 

وقتی که بود نمی دیدم . وقتی می خواند ، نمی شنیدم... وقتی دیدم که نبود... وقتی شنیدم که نخواند ... ! 

  

 

 تنها دو جا است که هرکسی خودش است، بستر مرگ و سلول زندان . 

 

هیچ گاه تنهایی و کتاب و قلم ، این سه روح و سه زندگی و سه دنیای مرا کسی از من نخواهد گرفت ... دیگر

چه میخواهم ؟ آزادی چهارمین بود که به آن نرسیدم و آن را از من گرفتند . 

 

هر کس به میزانی که به تنهایی نیاز دارد ، عظمت دارد و بی نیاز تر است . 

 

 

من تنهایی را از آزادی بیش تر دوست دارم . 

 

بد دردی است در انبوه خلق ، تنها بودن و در وطن خویش ، رنج غربت کشیدن. 

 

وقتی یک روح از سطح زمان خویش بیش تر اوج میگیرد و از ظرف تحمل مردم زمان ، بیشتر رشد می کند ،

تنها میشود. 

  

 

من از میان همه ی نعمت های این جهان، آن چه را برگزیده ام و دوست میدارم، تنهایی است.

 

آدم ها همچون کوه ها همگی با همند و تنهایند . 

 

در تمام عمرم جز تنهایی و تفکر و غم و عشق ، سرگرمی ای نداشته ام . 

 

اگر تنها ترین تنها شوم، باز خدا هست . او جانشین همه ی نداشتن هاست . 

 

من از سقف و نظم و تکرار گریزانم و سعادت خانوادگی تنها بر این سه پایه استوار است!! 

 

تو هرچه می خواهی باشی باش ، اما ... آدم باش !!! 

 

چقدر نشنیدن ها و نشناختن ها و نفهمیدن ها است که به این مردم ، آسایش و خوش بختی بخشیده است !!! 

 

 

نیا به اندازه ای که مرا برای همیشه پر کند، ندارد . 

 

مقلدها همیشه از اصلشان بیش تر افراط میکنند. 

 

هر کس مظلوم است ، خودش ضالم را یاری کرده است . 

 

همه بشرند ، اما بعضی ها انسان اند. 

 

همیشه از آن جاهایی که غالباً هیچ کس انتظار بعثت یک روح، یک استعداد و یک نبوغ را ندارد، کسی می آمده

و کاری میکرده و مسیر تاریخ را تغییر می داده . 

 

 

در مملکتی که فقط دولت حق حرف زدن دارد، هیچ حرفی را باور نکنید . 

 

سرنوشت کار خودش را می کند و ما ابزار نا آگاه اوییم . 

 

آنجا که سخن از حقیقت است ، بحث از واقعیت بی جاست . 

 

دلهره زنده ماندن ، زندگی را از یاد میبرد . 

 

هر کس آن چنان که در بیداری است ، خواب می بیند . 

 

اگر پیاده هم شده سفر کن ، در ماندن می پوسی. 

  

 

مگر نمی دانی بزرگ ترین دشمن آدمی فهم اوست؟ تا می توانی خر باش تا خوش باشی. 

 

امروز گرسنگی فکر ، از گرسنگی نان فاجعه انگیزتر است . 

 

پیش از آنکه بیندیشی تا چه بگویی؟ بیندیش که چه میگویم؟ 

 

برای خوشبخت بودن ، به هیچ چیز نیاز نیست جز به نفهمیدن ! 

 

آدم وقتی فقیر می شه ، خوبی هاش هم حقیر می شه . 

  

آنها که می دانند چگونه باید مرد، می دانستند که چگونه باید زیست ؟ 

 

همه بدبختی های ما ناشی از این است که نسل کهنه ی ما به تحجر مبتلا است و نسل جدید به هیچ و پوچ . 

 

هر گز از ظلم ننالیده ام و از خصم نهراسیده ام و از شکست نومید نشده ام ، اما از این کلمه شوم "مصلحت"

، دلم را سخت به درد آورده بود . 

 

هیچ کس دنیا را آن چنان که هست نمی بیند، بلکه هر کس دنیا را آن چنان که خودش هست می بیند.